«۶۵۷»، نمایش رنجهای یک ملت است
تاریخ انتشار: ۶ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۸۰۲۷۴
به گزارش ایرنا، نشست نقد و بررسی نمایش «۶۵۷» به کارگردانی شهرام گیلآبادی با حضور رضا آشفته، فریال آذری، سپیده اسکندرزاده و محسن خیمهدوز اعضای انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر شب گذشته دوشنبه پنجم تیرماه در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر برگزار شد.
محسن خیمهدوز، منتقد و پژوهشگر تئاتر در ابتدای این نشست که با مدیریت رضا آشفته برگزار شد، گفت: بازیگری، موضوع نمایش، متن و اجرا از مهمترین مباحثی هستند که در نمایش «۶۵۷» مورد توجه قرار میگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او ادامه داد: موضوع نمایش «۶۵۷» پیش از این کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در نتیجه نویسنده، کارگردان و بازیگر باید اطلاعات خوبی در این زمینه داشته باشند. نویسنده با تمرکز بر زیست جهان کولبر متن را روایت کرده است و به جای اینکه از اسطورهها و شخیصتهای طنز برود روی موضوع بسیار ساده و در عین حال جذاب و دراماتیک کار کرده که جزو ویژگیهای نویسنده است.
این منتقد تئاتر افزود: متن ظاهرا ساده است ولی ابعاد پیچیده و جذابی دارد و نویسنده روی سوژهای سهل و ممتنع کار کرده است. دو خوانش در متن هست خوانش برونگرایانه و دیگری خوانش درونگرایانه.
خیمهدوز با بیان اینکه خوانش درونگرایانه با تاملات روانشناسی همراه است و خوانش برونگرایانه با عملکرد اجرایی بیان کرد: کارگردان در این اجرا تابع خوانش دوم است. در اجرا کمتر سکوت و تامل میبینیم و بیشتر از عنصر حرکت استفاده میشود.
او اظهار کرد: خوبی این خوانش کارگردان باعث میشود؛ تماشاگر تا انتها با کار همراه شود اما متاسفانه کاراکتر (شخصیت) در سطح میماند و ما در هیچ بخشی شاهد ورود به لایههای عمیق شخصیتی کاراکتر نیستیم. در واقع هر بار که میخواهیم به سمت عمق برویم بازیگر ما را به سطح دیگری از کاراکتر میبرد. اگر این ویژگی تعمدی باشد، مثبت است اما اگر بر اجرا تحمیل شده باشد یک معضل خواهد بود.
این منتقد با بیان اینکه این شیوه اجرایی مخاطب را وارد داستان نمایش میکند، گفت: تئاتر کاربردی با فاصلهگذاری برشت تفاوت دارد. فاصلهگذاری برشتی یک نوع گسست بین فضای تئاتر و مخاطب ایجاد و او را نسبت به موضوع هشیار میکند. اما در تئاتر کاربردی در عین حال که مخاطب هشیار هست با کار ارتباط میگیرد. یعنی در عین حال که بخشی از مسئله نمایش میشود؛ حتی انتهای نمایش را هم تعیین میکند. در واقع مخاطب به گونهای در این اجرا تاثیر دارد که هر شب شاهد یک پایانبندی متفاوت خواهیم بود.
این اجرا بازیگر محور است
او درباره بازیگری در «۶۵۷» توضیح داد: این اجرا بازیگر محور است و از این منظر باید برای انتخاب سیما تیرانداز و دیگر بازیگران به کارگردان تبریک گفت چراکه افراد دیگری را برای بازی در این اثر نمیتوان متصور شد.
خیمهدوز ادامه داد: این خوب بازی کردن صرفا مبتنی بر تکنیک بازیگری نیست. خانم تیرانداز دو ویژگی دارد که ناخواسته و بیآنکه به رخ بکشد مخاطب را میخکوب میکند. یکی موسیقی گفتار است که یک پدیده کاملا فراموش شده در بازیگری تئاتر ایران به شمار میآید. موسیقی گفتار به این معنا که میتوان خوانشهای متفاوتی از متن داشت اما تنها یکی از آنها را که بهترین است برای بیان استفاده کرد.
او افزود: دیگر ویژگی این بازیگر موسیقی رفتار است. این موسیقی غیر از آمادگی بدن به شمار میآید و به عبارت دیگر در بسیاری از موارد مخاطب را از وابستگی به کلام و زبان بینیاز میکند.
این منتقد گفت: متاسفانه نمایش بیشتر از نزدیک شدن به تئاتر کاربردی در مرحله فاصلهگذاری باقی میماند و پایان بندیها روی دوش بازیگر و کارگردان است تا مخاطب.
او ادامه داد: در مورد موضوع نیز مسئله کولبر در حد آسیبشناسی باقی میماند و به سمت نقد زیستی و تعاملاتی که جامعه بر این افراد تحمیل کرده است، وارد نمیشود. این موضوع شاید به دلیل سانسور و شاید به واسطه عدم خواست کارگردان باشد.
سپیده اسکندرزاده دیگر منتقد حاضر در این نشست گفت: در این نمایش هم بازی میبینیم، هم بازی میخوریم و هم بازی میگیریم. فرم این بازی به دلیل نداشتن یک روایت تک خطی باعث میشود مخاطب وارد بازی نمایشنامه و بازیگر شود. در واقع این فرم نشان دهنده دنیای پست مدرن ماست چراکه یکی از نشانههای ادبیات پست مدرن بازی دادن و شناور بودن است.
او با بیان اینکه بحث دوم بازی در این نمایش ورود به مرزهای جدید است؛ ادامه داد: شخصیت حاضر در این نمایش به خاطر پول، نقشهای جدیدی ایفا میکند. نقشهایی از کولبری، مردهشوری، کافهمن و ... در این بازه شرایط اجتماعی هویت و حرمتها را تغییر میدهد.
این منتقد با بیان اینکه پسا استعمار و تغییر هویت بنا به شرایط اجتماعی یکی دیگر از موارد قابل توجه در «۶۵۷» است؛ گفت: پول در این اثر اصل ماجرا و سازنده روابط ماست. شخصیت به خاطر پول حاضر است در هر نقشی و جایگاه شغلی از کولبری تا کافهمنی قرار بگیرد.
اسکندر زاده در پایان سخنانش با اشاره به اینکه نکته مهم نمایش تکافتادگی است، مطرح کرد: ما در نمایش «۶۵۷» شاهد دو مهاجرت هستیم. ابتدا مهاجرت شغلی از کولبری به نقشهای دیگر و دیگری مهاجرت از خاک و سنتها. تاثیر گسست بین دهههای اخیر با نسل دهه شصت در این اثر به خوبی روایت میشود. ما به سمت تنهاشدگی و اجتماع تک افتادهها میرویم. ما همیشه به جامعه نیاز داریم اما با آن ارتباط نمیگیریم. امروزه بیشتر با اپلیکیشنهای مجازی ارتباط داریم چون چشمها دروغ میگویند و زبان نیز باعث سوتفاهم میشود. در اصل نکته مهم نمایش تکافتادگی است.
فریال آذری، دیگر منتقد حاضر در این نشست، گفت: نمایش «۶۵۷» یکی از ترسهای اگزیستانسیال ما یعنی مرگ را از ناخودآگاه به خودآگاه میآورد و دربارهاش حرف میزند. مرگ به معنای ایستادن ضربان قلب است اما در اینجا مفاهیمی مثل خانواده، ارتباط و ... دچار مرگ شدهاند.
او ادامه داد: شخصیت نمایش در جاهایی دچار فرافکنی است. او ماشین خوابی را که مثابه بیخانمانی است، بهترین اتفاق میداند و در اصل تمام رنجهایش را فرافکنی میکند.
این منتقد تئاتر با بیان اینکه بخشی از مرگ مفاهیم به دلیل پویایی جامعه اتفاق میافتد؛ اظهار کرد: تحولات اجتماعی در بسیاری از مواقع سخت اما لازم است. اگر ما اکنون از اتوبوسخوابی و ... حرف میزنیم در واقع این تحول حتی برای افراد بیخانمان هم شکل دیگری از خود را نشان میدهد و با توجه به شرایط اجتماع رنجها هم تغییر کرده است.
او با نگاه به دانش ابجد و عددشناسی گفت: در مورد اعداد فکر میکنم ابجد «۶۵۷» کلمه خنز را به ذهن متبادر میکند به معنای گوشت متعفن و لاشه حیوان مرده باشد. که با شخصیت اصلی داستان به مثابه یک لاشه متعفن برخورد میشود.
آذری ادامه داد: شخصیت نمایش مجموعهای از همزادپنداری و رنجهای یک جامعه و ملت را نشان میدهد نه اینکه یک شخص که تنها از کولبری تا ماشینخوابی را سپری کرده باشد. از نظر من او رنجها را درک کرده و اکنون راوی آنها است.
آذری با بیان اینکه هرچه جامعه مدرنتر میشود و مفاهیم زنانه پر رنگتر میشود، مفهوم خانواده نیز دستخوش تغییرات و تحولاتی است که همیشه خوشایند نیست؛ تاکید کرد: به دلیل تغییرات جامعه نقش پدر در این داستان کم است و مادر نقش موثری دارد. مفهوم پدر با مفهوم پول یکی است و به همین دلیل ما ردپای مادر را در قصه ۳ برابر پررنگ تر از پدر میبینیم.
نقد در جامعه مرده است
شهرام گیل آبادی، کارگردان نمایش «۶۵۷» گفت: به نظر من اگر جامعه به سمت بیراهههای متنوع میرود به دلیل این است که نقدی وجود ندارد و بهتر است بگوییم، نقد در جامعه مرده است.
این کارگردان افزود: جهان، جهان مدل است و در این روزها همه جای دنیا و هر نحله فکری مدلی را درون خودش نهفته دارد. جوامعی که به سمت شکل دادن مدل نمیروند، جوامع التقاطی هستند که به توسعه نمیرسند یا توسعهیافتگی آنها به شدت به تاخیر میافتد.
او توضیح داد: ما در حال تمرین یک مدل هستیم. این مدل ارتباط آیینی ملاکها و معیارهایی دارد. در این مدل هر اتفاقی برای ما اصالت دارد. چراکه چیز دیگری مدنظر ماست و در حال پژوهش و ثبت پژوهشهایمان هستیم.
گیلآبادی ادامه داد: در این نوع اجرا یازده ساحت از گفتوگوی ظاهری تا دیالکتیک درونی وجود دارد.
این مدرس و کارگردان تئاتر در پایان سخنانش با بیان اینکه ای کاش گروههای هنری مستقل، فضای بیشتری برای اجرا در دسترس داشته باشند، گفت: سعی ما این است که در نمایش «۶۵۷» دائم به زبان مخاطب نزدیک شویم و قصه را سخت و پیچیده نکنیم. فضا را به سمت تفریح نبریم و درد عمومی جامعه را در اثر به سامان برسانیم. در هر حال مهم این است که در هر جایگاهی موثر عمل کنی.
فرهنگ سینما و تئاتر ۰ نفر برچسبها شهرام گیل آبادی تماشاخانه ایرانشهر تئاترمنبع: ایرنا
کلیدواژه: شهرام گیل آبادی تماشاخانه ایرانشهر تئاتر شهرام گیل آبادی تماشاخانه ایرانشهر تئاتر گیل آبادی رنج ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۸۰۲۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نکوداشت اکبر زنجانپور همراه با شرم و حیای نوید محمدزاده
نکوداشت اکبر زنجانپور با سخنانی از محمود دولتآبادی، محمد رحمانیان، مسعود دلخواه، نوید محمدزاده و دکتر پرویز ممنون (استاد این هنرمند در دانشکده هنرهای زیبا) برگزار شد.
به گزارش ایسنا، این نکوداشت، عصر روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه همزمان با زادروز حمید سمندریان که یکی از استادان زنجانپور بوده است، با حضور جمع پرشماری از مخاطبان در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برپا شد.
در این مراسم که به کوشش انجمن کارگردانان تئاتر ایران با اجرای محمد سلوکی برگزار شد، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند باسابقه اهدا شد.
در آغاز، شهرام گیلآبادی، رییس انجمن کارگردانان با اشاره به زادروز حمید سمندریان گفت: نام او خاطرات فراوانی به ذهن هر یک از ما میآورد و هُرم نفس ایشان بر صورت تک تک ما نشسته و هیچ لحظهای در تئاتر ما بیحضور ایشان نبوده.
او با ارایه توضیحاتی درباره تقدیرهایی که در نوزدهمین «شب کارگردان» صورت میگیرد، افزود: خوشحالیم در سال قبل به سختی سعی کردیم در کنار دوستانمان بایستیم. هیچ تحمیلی را نپذیریم و با استقلال در جهت عملی کردن نظرات خود بکوشیم. همچنان در کنار تمام هنرمندان تئاتر میایستیم و به ظالم اجازه صفآرایی نمیدهیم چون تئاتر، عرصه حقیقت است.
گیلآبادی یادآوری کرد: سال قبل مدالیوم خانه تئاتر به آتیلا پسیانی اهدا شد که امسال یاد او را گرامی میداریم.
در ادامه تصاویری از آتیلا پسیانی در مراسم سال گذشته این انجمن پخش شد و حاضران به یاد او کف زدند.
سپس احسان حاجیپور ، دبیر برنامه و عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان با خوشامدگویی به مهمانان متن اولین لوح تقدیر را که به علی شمس مربوط میشد، ارائه کرد و این تقدیر با حضور صدرالدین زاهد، کارگردان، مترجم و بازیگر باسابقه تئاتر انجام شد.
علی شمس، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر با تشکر از برگزارکنندگان برنامه آرزو کرد مسیر اتفاقات طور دیگری بچرخد و همه کسانی که به شیوههای گوناگون کار میکنند، بدون هیچ گونه رنج و تبعاتی بتوانند آثار خود را ارائه کنند.
او عنوان کرد که بهتر است برای اینکه برنامه به حاشیه کشیده نشود، سکوت کند.
در ادامه آرش دادگر، عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان طی سخنانی درباره علیرضا کوشک جلالی، کارگردان و مدرس تئاتر، متن تقدیرنامه او را خواند و این کارگردان با حضور اصغر همت، تقدیر شد.
کوشک جلالی با تشکر از برگزارکنندگان این برنامه فقط آرزو کرد که برخی خبرهای ناخوشایند را که این روزها می شنویم، دیگر نشویم.
در بخش بعدی، مراسم تقدیر از ژاله علو برپا شد که خودش در برنامه حضور نداشت اما پیامی صوتی را فرستاده بود که پخش شد.
او در این پیام عذرخواهی کرد که به دلیل کسالت، نتوانسته در برنامه شرکت کند و از عشق و علاقهاش به تئاتر و نمایش رادیویی گفت.
او همچنین به پیشینه حضورش در تئاتر و هنرمندانی که با آنان همکاری داشته، اشاره کرد.
علو عنوان کرد که در رادیو نمایشهای بسیاری را کارگردانی کرده و افزود: برایم افتخاری است که توانستم کارهایی انجام دهم که بعد از گذر سالها هنوز به خوبی از آنها یاد میشود. او در پایان شعری از سرودههای خودش را خواند.
سپس محمد رحمانیان، دیگر عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان متن تقدیرنامه ژاله علو را خواند و ایرج راد به نمایندگی از علو تقدیرنامه او را دریافت کرد.
او همچنین بخش کوتاهی از نمایشنامه «روزهای رادیو» را که اشارهای به ژاله علو و رقیه چهره آزاد داشت، اجرا کرد.
رحمانیان حضور کوشک جلالی را در تئاتر کشورمان همچون معجزهای خواند که در امر آموزش در استانهای گوناگون و ترجمه و کارگردانی ثابت قدم است و خطاب به او گفت: علیرضای عزیز بمانی برایمان!
هایده حائری ، مدرس تئاتر و دیگر هنرمند حاضر در برنامه از جایگاه تماشاگران گفت: من اعتراض دارم.
او از مردم کشورمان قدردانی کرد که به هنرمندان کشورشان احترام میگذارند و در مراسم تقدیر از آنان شرکت میکنند و گفت: الان احساس کردم جای یک خانم در مراسم تقدیر از خانم علو خالی است. ایشان دوست خیلی صمیمی دو تن از عمههای من بودند؛ خانمها طوسی و عذرا حائری. حیف است که تقدیرنامه خانم علو را دو تن از آقایان دریافت کنند.
او بعد از این سخنان طنزآمیز که با خندههای تماشاگران همراه شد و به دعوت رحمانیان که در دانشکده هنرهای زیبا دانشجویش بوده، روی صحنه رفت و تقدیرنامه علو را دریافت کرد.
رحمانیان نیز در سخنانی از حائری به عنوان یکی از استادان خوب خود یاد کرد که به نوعی، منشأ ساخت فیلم «هامون» شده چون با اجرای اثری از او، داریوش مهرجویی خسرو شکیبائی را برای بازی در «هامون» انتخاب کرده است.
در بخش بعدی، بخشهایی از فیلم زندگی تئاتری اکبر زنجانپور در گفتگو با محمد رحمانیان پخش شد.
سپس محمود دولتآبادی روی صحنه رفت و با تشریح خاطراتی از مهدی فتحی (بازیگر فقید تئاتر) که دوست مشترک خودش و زنجانپور بوده، گفت: ما در آن دوران قدم میزدیم و فکر میکردیم کسانی که کار هنر نمیکنند، چه میکنند.
او ادامه داد: زنجانپور در کنار دیگر دوستان ما سعی کرده هنر بورزد ولی همیشه موانع اجازه نداده این فعالیت چه در ایشان و چه در دیگر دوستان، ادامه پیدا کند.
دولتآبادی افزود: آنچه مایه خرسندی من است، حضور این اجتماع است که به مناسبت دوستی هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.
این داستاننویس با سابقه که پیشنیه تئاتری دارد، خاطراتی از دوران مشکلات خودش در تئاتر در سال ۵۳ بیان کرد و افزود: بعد از آن سال، دیگر روی صحنه نرفتم ولی سال ۵۶ پیشنهاد تشکیل سندیکای تئاتر را دادم و در تئاترهای لالهزار به نشان تقدیر از هنرمندان گذشته خود برنامهای تدارک دیدیم اما متاسفانه دیگر آن تئاترها باقی نماند.
دولتآبادی خطاب به حاضران در برنامه افزود: وقتی مهدی فتحی کسل و بیحوصله میشد، برای خودش نقشی میساخت و آن را اجرا میکرد. یعنی لازم نیست حتما چیزی بشود، همین که هستید و سرپا هستید، همین که چنین شبهایی برگزار میشود، یعنی شدن. چیزی در انتظار هنرمند نیست. آرزو میکنم همیشه رونده باشید و وقتی هم خسته میشوید، خستگی از تن دور کنید و دوباره ادامه بدهید.
سپس رحمانیان بار دیگر روی صحنه رفت و با یادآوری خاطراتی از زنجانپور گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» کار نادر ابراهیمی و بعد از آن در فیلم «بیتا» هژیر داریوش و پس از آن در نمایشهای تلویزیونی دیدم.
این نمایشنامهنویس و کارگردان اضافه کرد: اولین مواجهه من با آقای زنجانپور به عنوان کارگردان، اجرای درخشان ایشان از نمایشنامه «همه پسران من» کار آرتور میلر بود که سبب شد راه خودم را به عنوان کارگردان پیدا کنم. صحنههای درخشان این نمایش از یک کلاس درس آموزندهتر بود و هنوز تک تک صحنههای آن را به یاد دارم و بزرگترین تاثیری است که یک اثر هنری و یک کارگردان بر من گذاشته است.
رحمانیان از اجرای نمایش«مروارید» نوشته عزتالله مهرآوران و کار زنجانپور به عنوان دیگر نمایش درخشانی یاد کرد که همچنان تاثیرش بر او باقی مانده و آرزو کرد که سایه زنجانپور همچنان بر سرمان باقی بماند.
در بخش بعدی برنامه، تصاویری خاطرهانگیزی از نمایش «نگاهی از پل» نوشته میلر و کار سمندریان پخش شد که سال ۵۱ اجرا شده است.
سپس مسعود دلخواه، دیگر کارگردان حاضر در برنامه در سخنانی با بیان اینکه مبالغه نمیکند، گفت: تصمیم دارم از دشواری اکبر زنجانپور بودن صحبت کنم چون اکبر زنجانپور بودن، اصلا ساده نیست.
او با یادآوری اولین خاطرههای خود از زنجانپور افزود: نمایشی از رکنالدین خسروی دیدم که زنجانپور و بهروز بقایی در آن بازی میکردند. او در این نمایش بیش از ۲۵ کارکتر را بازی کرد و هنوز صدایش و انرژیاش را که خیلی سریع از نقشی به نقشی میرفت، در ذهنم مانده.
دلخواه با بیان خاطره همکاریاش در نمایش «دایی وانیا» به کارگردانی زنجانپور ادامه داد: یک نفر میتواند بازیگر، کارگردان، دوبلور یا انسان شریفی باشد و همیشه خود اصیلش باشد ولی داشتن همه اینها در یک جا سخت است و اکبر زنجانپور همه اینها را با هم دارد. رفتار او میتواند الگویی باشد برای نسل جوان؛ از دیسیپلین کاریاش تا برخورد یکسان با همه اعضای گروه.
وی خاطرنشان کرد: در نمایش «دایی وانیا» کاریزمایی روی صحنه میدیدم که نظیرش را ندیده بودم. کاریزمای اکبر زنجانپور، از خود بودن اوست و نترس بودن و نقاب به چهره نداشتنش. ما بعد از آن نمایش، در گفتگوهایمان از ابزورد بودن شرایط اجتماعی و تئاتری با هم حرف میزنیم.
دلخواه در پایان سخنانش پیشنهاد کرد یک جایزه بازیگری به اسم اکبر زنجانپور نامگذاری شود و توضیح داد: این نامگذاری تنها به دلیل این نیست که او بازیگر خوبی است بلکه چون انسان شریفی است.
در ادامه، نوید محمدزاده به عنوان نمایندهای از نسل جوان در سخنانی درباره زنجانپور گفت: خجالت میکشم درباره ایشان صحبت کنم.
او خطاب به زنجانپور ادامه داد: استاد خیلی دوستتان دارم. چندی پیش فرصتی شد تا در کنار شما متنی را دورخوانی کنیم. امیدوارم قسمت باشد روی صحنه کنارتان بازی کنم و نفس شما را حس کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم. سلامت باشید و سرحال.
در بخش بعدی، شهرام گیلآبادی که مدتها مدیر رادیو بوده، خاطراتی از دوران کاری خود در این رسانه بیان کرد و گفت: هُرم نفس خیلی از بزرگانرادیو بر صورتم نشست که ویژگیهای مشترکی داشتند.
او خاطراتی از بازی زنجانپور در نمایشی از صدرالدین شجره و نیز خاطراتی از احمد آقالو و مهدی فتحی بیان کرد و ادامه داد: ما در رادیو با حکمتهایی مواجه بودیم که یکی از آنها آموزش سینه به سینه بود. امثال زنجانپور، این فضا را ایجاد کردند که حکمت جاری در رادیو، آموزش باشد. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد، این بود که نظم، توسعه فکری، دانایی و درایت سکوت را میآورد. این آدمها هر چه دارند در طبق اخلاص میگذارند که دیگران قد بکشند چون آنان بخیل نیستند. ماموریت خود را معرفتشناسی و توسعه فکری میدانند. آقای زنجانپور در عالم هنر، یکی از آبروهای زمین است.
در بخش بعدی، پرویز ممنون، دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر که در وین زندگی میکند و دیشب تازه به ایران رسیده، در سخنانی گفت: هنوز گیج راه هستم ولی خوشحالم که در بزرگداشت اکبر شرکت میکنم.
او که استاد زنجانپور بوده ادامه داد: شما از زماناستادی او گفتید و من چند خاطره از زمان دانشجوییاش میگویم. اولین بار که برای مدیریت دانشکده دعوت شدم، نمایشی از بهمن فرسی روی صحنه بود و اکبر نقش اصلی آن را بازی میکرد . فرسی قبل از کارگاه نمایش، کارهای تجربی و غیر متعارف اجرا میکرد. با دیدن بازی اکبر حیرتزده شدم و اگر سال قبل بازی محمد علی کشاورز را ندیده بودم، با دیدن او روی صحنه، ضعف میکردم.
ممنون از زنجانپور در کنار آذر فخر و کیهان رهگذر وبه عنوان یکی از چند دانشجوی محبوب خود یاد کرد و افزود: هرچند اکبر هم سنش به دانشجویان نزدیک بود، هرگز سراغ شعار نمیرفت و در کار خود همیشه جدی بود. او همیشه محترم بود مثل انتظامی. آنان سر کلاس بسیاری استادان میرفتند چون معتقد بودند از هر استادی چیزی یاد میگیرند.
ممنون اضافه کرد: یکی از نقشهای حساس خود را به او سپرد و بعد از آن، استاد راهنمای رسالهاش شدم که اجرای نمایش «ریل» نوشته دولت آبادی بود و با همراهای رضا بابک اجرا کردند. همه کسانی که در کار تئاتر هستند، عاشقاند ولی زنجانپور جدی بود. به همین دلیل وقتی صحبت از بزرگداشت شد، با خودم فکر کردم اگر قرار باشد در بزرگداشت سه چهار تن از دانشجویانم شرکت کنم، حتما یکی از آنان اکبر خواهد بود.
در بخش پایانی، اکبر زنجانپور در میان تشویق حاضران روی صحنه رفت و در شرایطی که همه به احترام او ایستاده بودند، گفت: امشب آنقدر از من تعریف شد که گیج شدم آن ولی این سخنان مسئولیت آدم را زیاد میکند که تماشاگر و هنر را جدی بگیریم. باید حواسمان باشد به چیزهایی که نوشته و خوانده نمیشود. همه این کارها را میکنیم که به فضا برسیم. آنچه کم است، ارتباط نانوشته و ناگفتهای است که هر کس سهم خود را از آن بر میدارد و گذر میکند.
این هنرمند پیشکسوت ادامه داد: وظیفه ماست که سعی کنیم تصویری را که دیده نمیشود، بسازیم و آنچه را شنیده نمیشود، به تماشاگر پیشنهاد بدهیم و این مال زمانی است که کمتر بتوان حرف زد و گفتنیها را گفت.
زنجانپور در پایان گفت: امشب از حوصله و محبت شما هم شرمندهام و هم به خودم میبالم و اینها مسئولیت مرا بیشتر میکند. «ایبسن» میگوید قویترین انسان کسی است که از همه تنهاتر است. بگردیم و تنهاییهای خود را پیدا کنیم.
سپس نشان ویژه خانه تئاتر با حضور پرویز ممنون، صدرالدین زاهد، محمد رحمانیان، محمود دولتآبادی، ایرج راد، اسماعیل خلج، همسر، دختر و نوه زنجانپور، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند اهدا شد.
متن تقدیرنامه او را شهرام گیلآبادی خواند و زنجانپور پس از دریافت این نشان گفت: یک عمر دویدهام و امشب جایزه گرفتهام.
اسماعیل خلج که سالها قبل نمایشنامه مشهور «گلدونه خانوم» را نوشته، خاطرهای از زنجانپور بیان کرد و گفت: شبی به من تلفن زد و اجازه گرفت اسم دخترش را گلدونه بگذارد و من هم به او گفتم من هم این اسم را از شخص دیگری گرفتهام و بر نمایشنامهام گذاشتهام.
زنجانپور هم توضیح داد نوهاش که در این مراسم حضور دارد، دختر گلدونه است.
بعد از برگزاری مراسم، تصاویری از مستند اکبر زنجانپور در محوطه باز پارک خانه هنرمندان ایران پخش شد.
انتهای پیام